دختران ایران زمین

زندگی یعنی امید

دختران ایران زمین

زندگی یعنی امید

عشق


نوشتم بر تن سرخ شقایق
من و عشق و من و عشق و من و عشق
عشق بانی مناجات من است
عشق همه ذرات من است
عشق عشق عشق عشق
عشق عشق عشق عشق
بدون عشق میل خوندنم نیست
بدون عشق شور موندنم نیست
اگر در بارگاه دل نشینم
درون هر جونه عشق بینم
عشق عشق عشق عشق
عشق عشق عشق عشق

 

 

 

 

رندی را گفتند . درد بی درمان چیست

 

گفت . غم عشق

 

پرسیدند . غم عشق چگونه طاقت فرسا شود

 

گفت . در فراق یار

 

گفتند . فراق یار چگونه جلوه گری کند

 

گفت . با آه جگر سوز

 

پرسیدند . جانکاه تر از غم عشق و فراق یار وسوز جگر

 

گفت . آن است که عاشق از ابراز عشق به معشوقش درماند

 

گفتند . چه سازد عاشقی که به این درد مبتلا ست

 

گفت . تنها بماند و بسوزد و بسازد

 

پرسیدند .حاصل سوختن و ساختن

 

گفت . مرگ جان و حیات جسم . . . بمیرد قبل از آنکه بمیرد

 

گفتند . چگونه

 

گفت . درموت جسم فانی شود و روح باقیست..

 

اما عاشق سینه سوخته ناتوان را روح بمیرد و جسم در حیات

 

پرسیدند . اگر فی الحال خرقه تهی کند

 

گفت . جاودانه در بهشت خواهد ماند

 

گفتند . نقری که برازنده سنگ مزارش باشد

 

گفت .

 

بر سر تربت ما چون گذری همت خواه

 

که زیارتگه رندان جهان خواهد شد