دختران ایران زمین

زندگی یعنی امید

دختران ایران زمین

زندگی یعنی امید

واسه من گل نفرست دیگه دوست ندارم

نمی خوام گذشته ها رو باز به خاطر بیارم

می دونی میون ما هر چی بود گذشت و رفت

اون بهار آشنایی خیلی زود گذشت و رفت

دیگه از دوست دارم حرفی نزن

آخه عاشقی نیست میون تو و من

من و تو بنده این ما و منیم

اما عشق یعنی با هم یکی شدن

از دلم می پرسم آیا تو رو می بینم دوباره

می پیچه صدات تو گوشم که با خنده می گی آره

خنده های تو غریب و گریه های تو دروغ

تو چی بودی واسه من یک چراغ بی فروغ

دیگه از دوست دارم حرفی نزن

آخه عاشقی نیست میون تو ومن

من و تو بنده این ما و منیم

اما عشق یعنی با هم یکی شدن

 

 

Where do I begin

از کجا شروع کنم ؟

 

 

To tell the story of how great a love can be

برای گفتن داستانی که نهایت بزرگی عشق را نشان میدهد

 

The sweet love story that is older than the sea

داستانی شیرین از عشق که عمرش از دریاها نیز بیشتر است

The simple truth about the love she brings to me

حقیقتی ساده درباره عشقی که او به من هدیه کرد

Where do I start

از کجا شروع کنم ؟

With her first hello

با اولین سلامش

She gave a meaning to this empty world of mine

معنای جدیدی به جهان پوچ من داد

 

There will never be another love , another time

که در آن هیچ تکرار و علاقه دیگری نبود

 

 

She came into my life and made the living fine

 

او به زندگی من پا گذاشت و آن را شیرین کرد

 

... She fills my heart

 

او قلب مرا پر کرد ...

With very special things

او قلب مرا با چیزهای خاص پر کرد

 

With angle songs , with wild imaginings

 

با آواز فرشته ها , با تصوراتی حاصل از اشتیاق و علاقه زیاد

 

She fills my soul with so much love

 

و روح مرا با انبوهی از عشق پر کرد

 

That anywhere I go , I am never lonely with her along

برای همین هر کجا که بروم تنها نخواهم ماند

 

 

 

?! Who can be lonely

با وجود همراهی او چه کسی تنها خواهد ماند ؟!

 

I reach for her hand It is always there

 

و هر وقت در جستجوی دستان او باشم او در کنار من است

 

How long does it last

 

چه مدت ممکن است از این عشق گذشته باشد ؟

 

Can love be measured by the hours in a day ?

 

آیا می توان عشق را اندازه ساعات روز اندازه گرفت ؟

I have no answer now But this much I can say

 

من هم اکنون هیچ جوابی ندارم اما همین قدر می توانم بگویم که ...

 

I know I will need her till the stars all burn away

می دانم به او احتیاج دارم تا زمانی که ستاره ها می درخشند

 

 

And she will be there

و او آنجاس

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
امین دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:30 ب.ظ http://kaftarbaz.blogsky.com


هرگز از آرزوی کسی مگریز

شاید این تنها چیزی باشد که او در زندگی دارد
امین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد